جدول جو
جدول جو

معنی تلخ گفتار - جستجوی لغت در جدول جو

تلخ گفتار
(تَ گُ)
کسی که سخنان وی درشت و تلخ باشد. (ناظم الاطباء). تلخ سخن:
ز شورش کردن آن تلخ گفتار
ترشرویی نکردم هیچ در کار.
نظامی.
چو مرد ترشروی تلخ گفتار
دم شیرین ز شیرین دید در کار.
نظامی.
معلم کتابی را دیدم در دیار مغرب ترشروی و بدخوی و تلخ گفتار. (گلستان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ گُ)
درشت گویی. گفتن سخنان تلخ و درشت:
تو در دل من از آن خوشتری و شیرین تر
که من ترش بنشینم ز تلخ گفتاری.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(اِ شُ دَ)
سخن درشت و نامطبوع گفتن:
تفاوتی نکند گر ترش کنی ابرو
هزار تلخ بگویی هنوز شیرینی.
سعدی
لغت نامه دهخدا